منقبت نود و نهم: قبّة الزهراء
«الْحَسَنُ بْنُ يَزِيد قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ؟ قَالَ: لِأَنَّ لَهَا فِي الْجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ يَاقُوتٍ حَمْرَاءَ ارْتِفَاعُهَا فِي الْهَوَاءِ مَسِيرَةُ سَنَةٍ مُعَلَّقَةً بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ لَا عِلَاقَةَ لَهَا مِنْ فَوْقِهَا فَتُمْسِكَهَا وَ لَا دِعَامَةَ لَهَا مِنْ تَحْتِهَا فَتَلْزَمَهَا لَهَا مِائَةُ أَلْفِ بَابٍ عَلَى كُلِّ بَابٍ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ يَرَاهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ كَمَا يَرَى أَحَدُكُمُ الْكَوْكَبَ الدُّرِّيَّ الزَّاهِرَ فِي أُفُقِ السَّمَاءِ فَيَقُولُونَ هَذِهِ الزَّهْرَاءُ لِفَاطِمَةَ ».
ترجمه:
حسن بن يزيد مىگويد: به حضرت امام صادق(علیه السلام) گفتم: براى چه فاطمه(علیها السلام)، «زهراء» ناميده شد؟ فرمود: براى اينكه حضرت زهرا(علیها السلام) قُبّهای از ياقوت سرخ در بهشت دارد كه ارتفاع آن به قدر يک سال راه است. این قبّه به قدرت خدا در هوا معلّق است و چيزى آن را از طرف بالا نگه نداشته است و از سمت پائين هم به چيزى متكى نيست. صد هزار در دارد كه بر هر درب آن هزار ملک ايستاده است. آن قبّه را اهل بهشت آن طور میبينند كه شما ستارۀ درخشنده را در افق آسمان مشاهده مینمایيد. اهل بهشت میگويند: اين قبّۀ درخشنده برای فاطمه(علیها السلام) است.
منابع:
مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۱؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۶.
همچنین: «بناء بهشتی مخصوص امیرمؤمنان و حضرت زهرا»
عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا أَمَرَنِي أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِيٍّ فَفَعَلْتُ فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ: إِنَّ اللَّهَ بَنَى جَنَّةً مِنْ لُؤْلُؤَةٍ بَيْنَ كُلِّ قَصَبَةٍ إِلَى قَصَبَةٍ لُؤْلُؤَةٌ مِنْ يَاقُوتٍ مُشَذَّرةٌ بِالذَّهَبِ وَ جَعَلَ سُقُوفَهَا زَبَرْجَداً أَخْضَرَ وَ جَعَلَ فِيهَا طَاقَاتٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ مُكَلَّلَةً [مُكَلَّةً] بِالْيَاقُوتِ [بِالْيَواقِیتِ] ثُمَّ جَعَلَ غُرَفاً لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةً مِنْ دُرٍّ وَ لَبِنَةً مِنْ يَاقُوتٍ وَ لَبِنَةً مِنْ زَبَرْجَدٍ ثُمَّ جَعَلَ فِيهَا عُيُوناً تَنْبُعُ مِنْ نَوَاحِيهَا وَ حَفَّ بِالْأَنْهَارِ وَ جَعَلَ عَلَى الْأَنْهَارِ قِبَاباً مِنْ دُرٍّ قَدْ شُعِّبَتْ بِسَلَاسِلِ الذَّهَبِ وَ حُفَّتْ بِأَنْوَاعِ الشَّجَرِ وَ بَنَى فِي كُلِّ غُصْنٍ وَ جَعَلَ فِي كُلِّ قُبَّةٍ أَرِيكَةً مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ غِشَاؤُهَا السُّنْدُسُ وَ الْإِسْتَبْرَقُ وَ فَرَشَ أَرْضَهَا بِالزَّعْفَرَانِ وَ فَتَقَ بِالْمِسْكِ وَ الْعَنْبَرِ وَ جَعَلَ فِي كُلِّ قُبَّةٍ حَوْرَاءَ وَ الْقُبَّةُ لَهَا مِائَةُ بَابٍ عَلَى كُلِّ بَابٍ جَارِيَتَانِ [حَارِثَانِ] وَ شَجَرَتَانِ فِي كُلِّ قُبَّةٍ مَفْرَشٌ وَ كِتَابٌ مَكْتُوبٌ حَوْلَ الْقِبَابِ آيَةُ الْكُرْسِيِّ. فَقُلْتُ: يَا جَبْرَئِيلُ لِمَنْ بَنَى اللَّهُ هَذِهِ الْجَنَّةَ؟ قَالَ: بَنَاهَا لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ ابْنَتِكَ سِوَى جِنَانِهِمَا تُحْفَةً أَتْحَفَهُمَا اللَّهُ وَ لِتَقَرَّ بِذَلِكَ عَيْنُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ.»؛ ابن مسعود نقل میکند که از رسول خدا شنیدم: خداوند متعال به من فرمان داد تا فاطمه را به ازدواج على در آورم، چنین کردم سپس جبرئيل به من گفت: همانا خداى تعالى بهشتى از لؤلؤ بنا نمود كه بين هر قصبۀ آن تا قصبۀ ديگر لؤلؤیی از جنس ياقوت است – و بین دانههای آن لؤلؤ قطعاتی از طلا قرار دارد- و سقفهاى آن زبرجد سبز است و در آنها طاقههایى [دستههایی] از مرواريد که با ياقوت زینت شده قرار داد. سپس اتاق هایی ساخت که خشتی از طلا و خشتی از نقره و خشتی از درّ و خشتی از ياقوت و خشتی از زبرجد است. در آن باغ چشمههايى آفريد كه از همۀ اطراف آن باغ میجوشد و نهرها آن را در برگرفته و بر آن نهرها قبّههايى از دُرّ قرار داد كه با زنجيرههاى طلايى شعبه شعبه شدهاند و در اطراف آنها انواع درختان روييدهاند، و بر هر شاخهاى از آن درختان [قبّهاى] بنا کرد و در هر یک از آن قبهها تختى از دُرّ سفيد نهاد که پردۀ آن [از جنس] ابريشم نازک و ستبر است و زمين آن را با زعفران فرش نمود و با مشک و عنبر خوشبو کرد و در هر قبّهاى حوریهای قرار داد و هر قبهای صد در دارد و بر هر دری از آن، دو جاریه و دو درخت است. در هر قبهای فرش آن گستراندهاند و در اطراف بيرونى قبهها آیة الكرسى نوشته شده است. پيامبر فرمود: به جبرئيل گفتم: اين بهشت را خداوند براى چه كسى بنا کرده است؟ گفت: براى على بن ابی طالب و دخترت فاطمه، -و اين غير از بهشتهاى آن دو است- تحفهای است که خداوند به آنها عطا نموده و [خداوند آنها را به اين نعمتها مفتخر نموده است] تا تو خوشحال شوى. دلائل الامامة، طبری، ص۱۴۳؛ نوادر المعجزات، طبری، ص۹۸؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۶۲؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۳؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۴۱.
منابع اهل تسنن: معجم الكبير، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۸؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج۱، ص۱۲۱؛ تاريخ مدينه دمشق، ابن عساكر، ج۴۲، ص۱۲۹؛ کفایة الطالب، گنجی شافعی، ص۳۲۱؛ مجمع الزوائد، هيثمی، ج۹، ص۲۰۴؛ فضائل الثقلین، ایجی شافعی، ص۴۵۷.
و همچنین: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ يَحْيَى الْجَلُودِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ وَ كَانَ قَارِئاً لِلْكُتُبِ قَال: «قَرَأْتُ فِي الْإِنْجِيل يَا عِيسَى جِدَّ فِي أَمْرِي… فَسِّرْ لِأَهْلِ سُورِيَا السُّرْيَانِيَّةَ بَلِّغْ مِنْ بَيْنِ يَدَيْكَ أَنِّي أَنَا اللَّهُ الدَّائِمُ الَّذِي لَا أَزُولُ صَدِّقُوا النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ …ذُو النَّسْلِ الْقَلِيلِ إِنَّمَا نَسْلُهُ مِنْ مُبَارَكَةٍ لَهَا بَيْتٌ فِي الْجَنَّةِ لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَبَ…»؛ عبد اللّٰه بن سليمان که[مردى بود دانشمند و] كتب آسمانى را خوانده بود میگويد من در انجيل چنين خواندهام که خدا فرمود: ای عیسی در امر من کوشا باش …این کتاب را با قوّت بگیر و برای اهل سوریا تفسیر کن و به آنها تبلیغ کن و بگو که من خدای دائمی هستم که زوال ندارد پس تصدیق کن نبیّ اُمّی را … که خود او فرزندان اندکی دارد و نسل او از مبارکه [فاطمه] است كه خانهاى در بهشت دارد، در آن خانه هياهو و رنج و آزارى نخواهد بود. كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ص۱۵۹ و ص۱۶۰؛ امالی، شيخ صدوق، ص۳۴۵ و ص۳۴۷؛ خرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج۳، ص۱۰۶۴؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، شيخ طبرسی، ج۱، ص۵۹ و ص۶۰؛ مشارق أنوار اليقين، حافظ رجب برسی،ص۱۱۶؛ إثبات الهداة، حر عاملی،ج۱، ص۲۰۲؛جواهر السنية، حر عاملی، ص۱۱۲ و ص۱۱۳؛ حلية الأبرار، سيد هاشم بحرانی، ج۱، ص۱۶۷و ص۱۶۹؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۴، ص۲۸۴ و ج۱۶، ص۱۴۴ و ج۴۳، ص۲۲.
منابع اهل تسنن :تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج۴۷، ص۳۸۲؛ بداية والنهاية، ابن كثير، ج۲، ص۹۳؛ قصص الأنبياء، ابن كثير، ج۲، ص۴۱۸.